دعای بسیار زیبا که در نظر بنده حقیر آمد دعایی بود که در سایت دفتر استاد حسین انصاریان مطالعه کردم و از جمله برآوردن حاجت ها از فواید آن دعا بیان شده است و در سایت های دیگر و در سی دی نور نیز عبارت عربی یافت شد…
اکنون دعا را با وضو و ادب بخوانیم …..چرا که ادب و وضو بسیار در روایات تاکید شده است…
مؤلّف گويد: اين دعا همان دعاى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در روز بدر و احزاب، و دعاى حضرت سيد الشهدا عليه السّلام در روز عاشورا است، و جز اين دعا دو دعاى ديگر از حضرت روايت شده كه در روز عاشورا خواندند، يكى دعايى است كه به حضرت سجاد عليه السّلام تعليم فرمودند، زمانى كه ايشان را به سينه خود چسباند در حالى كه از بدن مباركشان خون مى جوشيد، و اين دعا را براى حاجت و نياز مهم و اندوه و بلاى سخت و امر بزرگ دشوار مى خوانند…
بِحَقِّ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى كَذا و كَذا
به حق يس و قرآن حكيم، و به حق ط و قرآن عظيم، اى كه بر نيازهاى خواهندگان توانايى، اى كه آنچه در باطن است مى دانى، اى خارج كننده غم و اندوه از گرفتاران، اى گشاينده غم از غمناكان، اى رحم كننده به پيرمرد، اى روزى دهنده به كودك صغير، اى كه نياز به تفسير ندارى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنين و چنان كن.
و حاجت خود را بخواه.( به جای کلمه کذا و کذا حاجت خود را بیان میکنیم)
پنجم: از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده: دست خود را به جانب آسمان برداشت و گفت:
رَبِّ لاتَكِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَدَاً لا اَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَلا اَكْثَرَ
اى پروردگارم هرگز چشم برهم نهادنى مرا به خود وامگذار نه كمتر از اين و نه بيشتر
ششم: و از آن حضرت روايت شده: اين كلمات را مى گفت:
اِرْحَمْنى مِمّا لاطاقَةَ لى بِهِ وَلاصَبْرَ لى عَلَيْهِ
بر آنچه تابش را ندارم و بر آن توان صبر برايم نيست به من رحم كن
هفتم: از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده: بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اسْئَلُكَ بِجَلالِكَ وَ جَمالِكَ وَ كَرَمِكَ اَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا
خداوندا به جلال و جمال و كرمت از تو مى خواهم با من چنين و چنان كنى
هشتم: از فضل بن يونس نقل شده: موسى بن جعفر عليه السّلام به من فرمود كه بسيار بگو: الّلهمّ لا تجعلنى من المعارين و لا تخرجنى من التّقتصير يعنى: خدايا مرا از كسانى كه ايمانشان عاريه و ناپايدار است قرار مده، يا مرا از كسانى كه آنها را به خودشان وانهادى، همانند چهارپايى كه مهارش را به گردنش افكنند و او را به چراكردن رها كنند، كه هركارى بخواهد بكند، و هركجا بخواهد برود و مرا از تقصير بيرون مكن، يعنى چنان مكن كه من خود را مقصّر ندانم، بلكه چنان باشم كه هميشه خود را مقصّر در گاه تو بدانم.
نهم: از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده: حق تعالى مردى از باديه را به سبب اين دو كلمه كه به آن دعا كرد آمرزيد:
اَللّهُمَّ اِنْ تُعَذِّبْنى فَاَهْلٌ لِذلِكَ اَنَا وَ اِنْ تَغْفِرْلى فَاَهْلٌ لِذلِكَ اَنْتَ
خدايا اگر عذابم كنى، من سزاوار آنم، و اگر بيامرزى ام تو شايسته آنى.
دهم: از داور رقّى روايت شده: از حضرت صادق عليه السّلام مى شنيدم، بيشتر چيزى كه در دعا به آن اصرار مى ورزيد، خدا را به حق پنج تن: محمّد و امير مؤمنان و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام مى خواند.
يازدهم: از يزيد ضايغ روايت شده: به حضرت صادق عليه السّلام گفتم: خدا را براى ما بخوان، حضرت اين دعا را براى ما خواند: اللّهمّ ارزقهم صدق الحديث، و اداء الامانة، و المحافظة على الصّلوات، الّلهمّ انّهم احقّ خلقك ان تفعله بهم، الّلهم افعله بهم.
دوازدهم: اين دعا را كه امير مؤمنان مى خواند بخواند:
اَللّهُمَّ مُنَّ عَلَىَّ بِالتَّوَكَّلِ عَلَيْكَ وَالتَّفْويضِ اِلَيْكَ وَالرِّضا بِقَدَرِكَ وَ التَّسْليمِ لاَِمْرِكَ حَتّى لا اُحِبَّ تَعْجيلَ ما اَخَّرْتَ وَ لاتَاْخيرَ ما عَجَّلْتَ يا رَبَّ الْعالَمينَ
خدايا به توكّل بر خودت، و واگذاشتن به نگاهت، و خشنودى به تقديرت، و تسليم در برابر امرت بر من منّت گذار، تا شتاب آنچه را تأخير انداختى، و تأخير آنچه را در آن شتاب كردى دوست نداشته باشم، اى پروردگار جهانيان.
سيزدهم: روايت شده: جبرئيل خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد: پروردگارت مى فرمايد: هرگاه روزوشبى خواستى مرا عبادتى كنى، و حق عبادت را بجا آورى، دستهايت را به جانب من بلند كن و بگو:
اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خالِداً مَعَ خُلُودِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لا مُنْتَهى لَهُ دُونَ عِلْمِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لا اَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِيَّتِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لاجَزآءَ لِقآئِلِهِ اِلاّ رِضاكَ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كُلُّهُ وَ لَكَ الْمَنُّ كُلُّهُ وَ لَكَ الْفَخْرُ كُلُّهُ وَ لَكَ الْبَهاَّءُ كُلُّهُ وَلَكَ الْنُّورُ كُلُّهُ وَ لَكَ الْعِزَّةُ كُلُّها وَ لَكَ الجَبَروُتُ كُلُّها وَ لَكَ الْعَظَمَةُ كُلُّها وَ لَكَ الدُّنْيا كُلُّها وَ لَكَ الاْخِرَةُ كُلُّها و لَكَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ كُلُّهُ وَ لَكَ الْخَلْقُ كُلُّهُ وَ بِيَدِكَ الْخَيْرُ كُلُّهُ وَ اِلَيْكَ يَرْجِعُ الاَْمْرُ كُلُّهُ عَلانِيَتُهُ وَ سِرُّهُ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً اَبَداً اَنْتَ حَسَنُ الْبَلاَّءِ جَليلُ الثَّناءِ سابِغُ النَّعْم عَادِلُ الْقَضآءِ جَزيلُ الْعَطآءِ حَسَنُ الاْلاءِ اِلهٌ فِى الاَْرْضِ وَ اِلهٌ فِى السَّمآءِ اَللهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ فِى السَّبْعِ الشِّدادِ وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى الاَْرْضِ الْمِهادِ وَ لَكَ الْحَمْدُ طاقَةَ الْعِبادِ وَ لَكَ الْحَمْدُ سَعَةَ الْبِلادِ وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى الْجِبالِ الْاَوْتادِ وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى اللَّيْلِ اِذا يَغْشى وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى النَّهارِ اِذا تَجَلّى وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى الاْخِرَةِ وَ الاُْولى وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى الْمَثانى وَالْقُرْآنِ الْعَظيمِ،
خدايا ستايش توراست، ستايشى هميشگى با هميشگى ات، و ستايش توراست ستايش كه برايش پايانى جز علم تو نيست، و ستايش توراست، ستايشى كه جز خواست تو اندازه اى ندارد، و ستايش توراست ستايشى كه براى گوينده اش پاداشى جز خشنودى تو نيست، خدايا توراست هر ستايشى، و هر احسانى، و هر فخرى، و هر زيبايى، و هر نورى و هر عزّتى، و هر جبروتى، و هر عظمتى، و همه دنيا و همه آخرت، و هر شب و روزى، و همه خلق، و هر خيرى به دست توست، و همه امور چه آشكار و چه نهان به سوى تو بازمى گردد، خدايا ستايش توراست، ستايشى ابدى، تو نيكو آزمايشى، بزرگ ثنايى، كامل نعمتى، عادلانه حكمى، شايان عطايى، نيكو نعمت هايى، معبودى در زمين و معبودى در آسمان، خدايا ستايش توراست در هفت آسمان، و ستايش توراست در زمين گسترده، و ستايش توراست به طاقت بندگان، و ستايش توراست به وسعت سرزمينها، و ستايش توراست در كوهها آن ميخهاى زمين، و ستايش توراست در شب آنگاه كه بپوشاند، و ستايش توراست در روز هنگامى كه روشنى بخشد، و ستايش توراست در آخرت و دنيا، و ستايش توراست در سوره حمد و قرآن بزرگ،
وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ وَالاَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَالسَّمواتُ مَطْوياتٌ بِيَمينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ كُلُّ شَيْئٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ سُبْحانَكَ رَبَّنا وَ تَعالَيْتَ وَ تَبارَكْتَ وَ تَقَدَّسْتَ خَلَقْتَ كُلَّ شَيْئٍ بِقُدْرَتِكَ وَ قَهَرْتَ كُلَّ شَيْئٍ بِعِزَّتِكَ وَ عَلَوْتَ فَوْقَ كُلِّ شَيْئٍ بِارْتِفاعِكَ وَ غَلَبْتَ كُلَّ شَيْئٍ بِقُوَّتِكَ وَ ابْتَدَعْتَ كُلَّ شَيْئٍ بِحِكْمَتِكَ وَ عِلْمِكَ وَ بَعَثْتَ الرُّسُلَ بِكُتُبِكَ وَ هَدَيْتَ الصّالِحينَ بِاِذْنِكَ وَ اَيَّدْتَ الْمُؤْمنينَ بِنَصْرِكَ وَ قَهَرْتَ الْخَلْقَ بِسُلْطانِكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ لا نَعْبُدُ غَيْرَكَ وَلانَسْئَلُ اِلاّ اِيّاكَ وَلانَرْغَبُ اِلاّ اِلَيْكَ اَنْتَ مَوْضِعُ شَكْوانا وَ مُنْتَهى رَغْبَتِنا وَ اِلهُنا وَ مَليكُنا
و منزّه است خدا به ستايشش اندرم و همه زمين در روز قيامت در دست اوست، و آسمانها به دست قدرتش پيچيده است، منزّه و برتر است از انچه شريكش نمايند، منزّه است خدا و به ستايشش اندرم، همه چيز هلاك شونده است جز جلوه او، منزّهى تو پروردگار ما، برتر و خجسته و مقدّسى، همه چيز را به قدرتت آفريدى، همه چيز را با عزّتت مقهور نمودى، و بالاى همه چيز فراز آمدى به بلندى ات، و بر همه چيز چيره گشتى به نيرويت، و پديد آوردى همه چيز را به حكمت و علمت، و انبيا را برانگيختى با كتاب هايت، و شايستگان را هدايت نمودى به اجازه ات، و مؤمنان را تأييد كردى به يارى ات، و خلق را مقهور كردى به سلطنتت، معبودى جز تو نيست، يگانه اى، برايت شريكى نيست، جز تو را عبادت نمى كنيم، و جز از تو نمى خواهيم، و رغبتى جز به تو نداريم، تو جايگاه گلايه ها، و نهايت رغبت و معبود ومالك همه مايى.
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو]
خدایا گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم…
فرم در حال بارگذاری ...